www.iiiWe.com » دریغ است ایران که ویران شود ـ یادداشتی از پدر علم ژنتیک ایران

 صفحه شخصی ایرج شاهسون   
 
نام و نام خانوادگی: ایرج شاهسون
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: سه
شغل:  محاسب سازه
شماره نظام مهندسی:  11240...201
تاریخ عضویت:  1391/04/02
 روزنوشت ها    
 

 دریغ است ایران که ویران شود ـ یادداشتی از پدر علم ژنتیک ایران بخش عمومی

13

با کلیک بر روی تصویر، مطلبی دیگر مرتبط با موضوع، در دسترس شما خواهد بود.

«در میهن عزیز ما ایران، همبستگی میهنی و ایرانی بودن، عامل حفظ تمامیت ارضی کشور بوده و هست. بیش از ۱۰ قومیت،‌ با زبان و لهجه‌های ویژه، حتی آداب و رسوم خاص خود، حتی باورهای مذهبی متفاوت، همگی خود را ایرانی می‌دانند و از چند هزار سال پیش تاکنون در کنار یکدیگر زندگانی بسیار شیرین و مسالمت‌آمیزی دارند از همین رو به شخصه معتقدم باید بر همان عهدنامه ارزشمند و دکترین سال ۱۳۵۷ "نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی" پایبند باشیم ...»

به گزارش ایسنا، پروفسور داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران، در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) قرار داده، نکاتی ارزنده و درخور توجه را درباره‌ی اهمیت آموزش و اشاعه‌ی میهن‌پرستی، توجه به شایسته‌سالاری و ملاک‌های این موضوع یاد آور شده است. متن کامل این یادداشت از این قرار است:


میهن‌پرستی یک شعار انتخاباتی یا ابزار حکومتی نیست، بلکه یک ودیعه الهی است.
حُب الوطَن مِن الایمان (رسول اکرم)

همه جانوران در محوطه و زادگاه خود و حتی با علامت‌گذاری‌ها و مرزبندی‌ها، برای خود ایجاد قلمرو می‌کنند و هر جانور ضعیف از قلمرو و زادگاه خود، حتی در مقابل جانوران قوی‌تر از خود دفاع می‌کند و اتفاقاً در اغلب اوقات پیروز هم می‌شود؛ این یک غریزه ژنتیکی است. همه انسان‌ها، از هر قومیتی و با هر زبان و مذهبی، از زادگاه و وطن خود با نام‌های "مادر وطن"، "سرزمین مادری یا پدری"، یاد می‌کنند، به آن عشق می‌روزند، آنرا گرامی می‌دارند و در راه حفظ و نگهداری و دفاع از آن حتی جان می‌دهند.

در چند دهه گذشته، برخی سیاستمداران منطقه فکر کردند، تعصبات مذهبی را می‌توان جایگزین میهن‌پرستی کرد، ولی همانگونه که می‌بینید در جنگ‌های خاورمیانه (مانند افغانستان، پاکستان، عراق،‌ سوریه، مصر و ...) مسلمانان یکدیگر را می‌کشند، یعنی مذهب نه تنها موجب همدلی،‌ همگرایی و یگانگی نشده، بلکه باعث تفرقه و جدایی و کشتار مسلمانان شده است!

در میهن عزیز ما ایران، همین همبستگی میهنی و ایرانی بودن، عامل حفظ تمامیت ارضی کشور بوده است. بیش از ۱۰ قومیت،‌ با زبان و لهجه‌های ویژه، حتی آداب و رسوم خاص خود، حتی باورهای مذهبی متفاوت، همگی خود را ایرانی می‌دانند و از چند هزار سال پیش تاکنون در کنار یکدیگر زندگانی بسیار شیرین و مسالمت‌آمیز دارند.

آنهایی که مرا می‌شناسند به خوبی می‌دانند که من هیچ نگاهی به شرق و غرب و شمال و جنوب ندارم و فقط به عنوان یک معلم با ایمان جهاندیده با سکانداران هدایت و حراست کشتی ایران، در این اقیانوس پُرخطر جهان امروز و "مثلث برمودا" سخن می‌گویم.

من هنوز به همان عهدنامه ارزشمند و دکترین سال ۱۳۵۷ "نه شرقی نه غربی"، "استقلال آزادی، جمهوری اسلامی" پایبندم و هم اکنون نیز بر اساس وظیفه به مسئولان و مدیران کشورم موارد زیر را توصیه و تذکر داده و از آنها خواهش می‌کنم.

هر معاهده درازمدت (چه با شرق، چه با غرب) در واقع یک "اجاره به شرط تملیک" یعنی "همان فروش اقساطی" و ابدی است و پایان خوبی نخواهد داشت.

۲۵ سال، یعنی یک نسل! چگونه می‌توان امروز، برای نسل‌های آینده یک کشور، سرزمینی با فرهنگ ۶ هزار ساله، تصمیم گرفت؟! چُنین طرح‌هایی در همه جای جهان به رفراندم مردم گذاشته می‌شود، مانند طرح خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و دیگر از این قبیل.

این چنین قراردادهایی با دو ابرقدرت جهان، حتی قابل مقایسه با قرارداد "ویلیام دارسی" برای نفت جنوب هم نیست که بشود آنرا پس از گذشت ۲۵ سال لغو کرد.

چنین معاهده‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ۲۵ ساله، زنگ خطری برای جوانان نخبه و ژن‌های کشور خواهد بود.

آغاز ورود طرف بیگانه به کشور، همزمان با شتاب خروج ژن‌ها خواهد شد.

ما هنوز خاطرات دردناک معاهده‌های شرم‌آور دوران قاجار را داریم.

منِ آموزگار، چُنین قراردادهای طولانی مدت را نه با شرق و نه با غرب،‌ صلاح نمیدانم.

هرکه ناموخت از گذشت روزگار هم نیاموزد ز هیچ آموزگار!

نابودی صنایع و تولیدی‌ها، تخریب جنگل،‌ فروش خاک و آب، خشک کردن تالاب‌ها، شکار جانوران بومی و باستانی، سوء مصرف سواحل و جزایر، دزیدن اسکلت و اجزاء پُل‌ها، تخریب آثار باستانی میهن، واگذاری مام‌وطن با قرادادهای درازمدت، انتقال سرمایه‌های عظیم، خرید املاک و خانه در کشورهایی که مورد دُشنام و دشمنی همین افراد یا پدران ایشان بوده‌اند، هیچکدام از این وقایع دلخراش که عواقب و اثرات کوتاه مدت، بلکه خیلی بیشتر درازمدت دارند، از مردم میهن پرست سَر نمی‌زند.

هویت زدایی و کم رنگ کردن ایرانی بودن، عامل بسیار مؤثر و بنیادین همه این فسادها، تباهی‌ها، گرانی‌ها،‌ دزدی‌ها، زورگیری‌ها، جنایت‌ها، آدم‌کشی... است. هیچکس خانه خود که آنرا از پدرانش به ارث گرفته و قرار است آنرا به فرزندان خود بدهد، تخریب نمی‌کند، درختان را نمی‌شکند، چاه آب را خشک نمی‌کند، از خانواده خود دزدی نمی‌کند، خانه را درازمدت اجاره نمی‌دهد.

همگی ابعاد محیط زیست شامل آب، خاک، جنگل، تالاب، دریا، دریاچه، رودخانه، معادن نفت و گاز و سنگ ... همگی و همگی موهبت الهی هستند که بسیار سخاوتمندانه بر ما و میهن عزیز ما ایران مرحمت شده است. با کمال تأسف باید بگویم با کمال بی‌ایمانی، این مواهب اتلاف، آلوده،‌ فروخته و یا مفت به بیگانیگان هدیه می‌شود.

این سیاست بازی و شطرنج غرب و شرق در نیم قرن گذشته، هیچ حاصل پایدار و آینده نگری برای ملت و میهن ما نداشته است.

لااقل، نگهداری و مصرف عادلانه و عاقلانه این منابع طبیعی، آنجا که به مردم مربوط است، باید رعایت شود؛ این دارایی عظیم محیط زیست، یک ثروت در گردش نیست، بلکه برای استفاده بی‌پایان است.

سازمان‌ها و مراکز آینده‌نگاری، آینده خوشی را برای فرزندان این سرزمین پیش‌بینی نمی‌کنند. همگی منابع یادشده، با این روند اتلاف و اسراف و اهدا، تا نیمه و حداکثر تا پایان قرن پانزدهم، دیگر وجود نخواهد داشت.

البته باید گفته شود که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز، متناسب با شعور اجتماعی ساکنان و همچنین وجدان و آگاهی سیاستمدران آنجا، همچنین ریخت و پاش برقرار است، ولی من به عنوان یک معلم جهاندیده و یک سرباز وطن، بیشتر نگران ایران عزیز و ثروتمند، با اکوسیستم‌های متنوع و طبیعت بی‌مانند آن هستم.

دریغ است ایران که ویران شود کُنام پلنگان و شیران شود

حاکمان باید حکیم باشند و حکیمان باید حاکم شوند.

این جمله طلایی از فرمایشات مولا علی (ع) است. البته برخی نیز آنرا به بزرگمهر حکیم (وزیر انوشیروان ساسانی) منسوب می‌دانند، در هر صورت کلامی بسیار سازنده و خدایی است.

شایسته سالاری فقط باید با ملاک‌های علمی، تخصصی، اخلاقی و معنوی باشد.

شعار همه دولت‌ها تاکنون "شایسته‌سالاری" بوده، ولی سؤال اصلی و تعیین‌کننده، شاخص‌ها و ارزش‌های مورد نظر است. البته که این گزینه‌ها باید علمی، تخصصی، اخلاقی و معنوی باشند. باید سرسپردگی و سوگندخوردگی به مردم و میهن باشد و لاغیر.

خویشاوندی، همفکری، هم‌حزبی، هم‌شهری، اشتراک منافع با رئیس و گروه انتخاب‌کننده،‌ در همه حرفه‌ها ملاک‌های رایجی هستند. همه گروه‌های مافیایی، زورگیران، قاچاقچیان، تروریست‌ها نیز بهترین‌های بین خودشان را به سرکردگی و ریاست انتخاب می‌کنند. بدیهی است شایسته‌سالاری در هر زمینه کاری متفاوت هستند، ولی نباید خارج از چارچوب اصلی همان ارزش‌های یاد شده باشند. شایسته‌سالاری در کشتی، فوتبال، موسیقی، فرش‌بافی، پزشکی و از این قبیل بسیار واقعی است، چون امتحان و انتخاب با مردم است.

بدترین و خطرناک‌ترین صحنه‌ها در کارزارهای سیاسی و حزبی و حکومتی است، که ممکن است با یک "سالار ناشایسته" همه مردم شهر، کشور و حتی منطقه را بیچاره کنند.

همه حکومت‌های جهان با شعار معروف ماکیاولیستی "هدف وسیله را توجیه می کند" کار خود را پیش می‌برند.

حتی حکومت‌های کمونیستی با شعارهای "مبارزه با استبداد"،‌" برادری و برابری"، عدالت در توزیع"، مردم سالاری طبقاتی" کار خود را شروع کردند، ولی حاصل کار همان شکاف طبقاتی و بی‌عدالتی و سرکوبگری منتقدان و مافیاگری شدید بوده که البته همه بازوهای حکومتی "گزینه اصلح" و "شایسته سالاری" بوده و هستند. بهترین نمونه و مثال برای حکیمان که باید حاکم باشند و نیز شایسته‌سالاری، بطور قاطع در حوزه‌های علمیه جاری است. همواره بهترین‌ها در رشته و تخصص خود، در بالاترین جایگاه حوزوی قرار دارند.

چنین شایسته‌سالاری، حتی در دانشگاه‌ها نیز حاکم نیست، در وزارتخانه‌ها و مراتب دولتی و سیاسی که اصلاً وجود ندارد. متأسفانه ناشایستگی دولت‌ها، همیشه پس از پایان حکمرانی و تعویض مدیران پیشین، تحمل زیان‌ها و فشارها معلوم می‌شود.

چرا بسیاری از سرمایه‌داران، صاحب منصبان، هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان و دانشگاهیان، حتی مردم عادی، دنبال مهاجرت و در جستجوی وطنی دیگر هستند؟ عده‌ای وطن فروش، سودجو، واسطه‌گر و مافیایی، بانیان اصلی این کوچ جوانان نخبه ما شده‌اند که حتی موجب دغدغه و نارضایتی خاطر خطیر و تذکرات شدید مقام معظم رهبری شده است.

سرباز وطن،‌ داریوش فرهود


برگرفته از: خبرگزاری ایسنا

شنبه 27 فروردین 1401 ساعت 11:52  
 نظرات